کد مطلب:12368 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:282

مصطفی در سرزمین هجرت
هنگامی كه یهود در خانه ها و مجالسشان جمع می شدند، و ابعاد وضع پدید آمده را بررسی می كردند، و برای تهدیدی كه در پی این وضع متوجه وجود غاصبانه آنان در مدینه می شد هزارها حساب می كردند، نزدیكترین خطر برای آنان این بود كه خداوند متعال در دلهای عرب، از اوس و خزرج محبت و الفت ایجاد كرده و آتش دشمنی و كینه ای را كه یهود آن را برافروخته بود خاموش نموده است. و به دنبال آن، اسلام افكار و بینشهای عرب بی سواد را روشن و نورانی می سازد، و به آنان كتاب آسمانی و حكمت می آموزد، و برای آنان آشكار می گردد كه چه چیز یهود را نسبت به دین موسی نافرمان و ناسپاس نمود، و بعضی مطالب تورات را تحریف كردند، و عده ای از پیامبران را كشتند، و جنایات وحشت آوری را مرتكب شدند كه خواب راحت را از چشم بشریت گرفت، با توجه به اختلافی كه از جهت نژاد و زمان وجود داشت. ناآرامی و مكر و كید یهود از همان روز اول هجرت شروع شد، و در خانه رهبر و رئیسشان «حیی بن اخطب» گروهی در كار مهاجر عزیز و عظیم الشأن بودند. تا آنگاه كه مراقب و دیده بان آنان آشكارا ورود او را با صدای بلند اعلام كرد، و عرب ویثرب برای استقبال از پیامبر همگی جمع شدند.

به نظر «ابن اخطب» چنین رسید كه او با برادرش ابویاسر، در تاریكی ابتدای صبح از راهی پنهانی نفوذ كند تا از شخصیت این پیامبر عربی تحقیق نماید، و با راهنمایی مطالبی كه تورات از نشانه های نبوت این شخصیت به دست داده است اطمینان حاصل نماید.



[ صفحه 184]



«صفیه» دختر «حیی بن اخطب» آنجا بود؛ دخترك طنازش كه هیچ گاه قدم از خانه پدرش خارج نگذاشته و تا آن زمان پیامبر عربی را ندیده بود. او پس از آنكه اسلام آورد، داخل خانه مصطفی (ع) شد. خاطرات خویش را از روز هجرت این گونه بیاد می آورد:

«من در نظر پدرم و عمویم ابویاسر عزیزترین فرزندان بودم. من هر گاه كه در برابر فرزند این دو قرار می گرفتم متوجه می شدم كه این دو مرا بر فرزند خودشان برتری می دهند. وقتی كه رسول (ص) وارد مدینه شد پدرم و عمویم بامدادان در تاریكی بین طلوع فجر و صبح، پنهانی نزد او آمدند، و تا غروب خورشید از نزد آن حضرت بازنگشتند. سرانجام خسته و وامانده مراجعت كردند در حالی كه بسیار سست و ضعیف قدم برمی داشتند. من با اظهار شادمانی به جانب آن دو آمدم، همان گونه كه بارها این چنین كرده بودم.

سوگند به پروردگار عالم كه هیچ یك از این دو با غم و اندوهی كه به آنان رسیده بود به من توجه نكردند. و شنیدم كه عمویم ابویاسر به پدرم چنین گفت: آیا این همان شخص است؟

عمویم گفت: آری او همان است.

عمویم از پدرم پرسید: آیا تو او را می شناسی، و او را تأیید می كنی؟ گفت: آری او را می شناسم.

عمویم پرسید: در ذهن و اندیشه تو، او چگونه شخصی است؟ پدرم پاسخ داد: دشمنی او تا آنجاست كه من باقی بمانم.»

گویی كلامش در اولین روز هجرت باز شدن جبهه جدیدی را اعلام می كرد كه خطرناكتر و زیانبارتر از جبهه ای كه با مشركان قریش باز شده بود بشمار می آمد.

سعی و كوشش یهود این بود كه اسلام با آنها از در صلح وارد شود؛ در آن هنگام كه به سبب زیان و صدمه ای كه از هجرت پیامبر به مدینه دیدند بیدار شدند، و در اندیشه پیدا كردن وسیله ای برای خلاصی از این دین برآمدند؛ دینی كه ممكن نبود با آن سازش



[ صفحه 185]



كنند. آرزوی آنها در صلح با پیامبر به این مناسبت ارتباط می یافت كه: در ظاهر امر خود را اهل كتاب و پیروان حضرت موسی (ع)، پیامبر مرسل می شمردند، و قرآن را هم كه بعضی آیاتش را می شنیدند بیان می داشت كه كتابهای آسمانی پیش از خود از جمله تورات و انجیل را تصدیق می كند. و پیامبری عیسی و موسی و یعقوب و اسحاق و ابراهیم و دیگر پیامبران را تأیید می نماید، و میان هیچ یك از آنان فرق نمی گذارد.

یهود در عین فرومایگی و بیچارگی نزد پیامبر مهاجر آمدند، و ضمن آنكه به او خوش آمد می گفتند از او تقاضای صلح و امان می كردند، در حالی كه پیامبر حق داشت كه با كمك اهل مدینه بر ضد هر تجاوزی كه از جانب بت پرستی مكه بروز كند اقدام جدی نماید. این ضمانت پیامبر به نفع یهود در منطقه به لحاظ مستعمراتی بود كه بسیار غنی بود و تجارتی سودآور و قلعه هایی پر از اموال داشت. لذا اینها علاقه مندترین مردم به صلح و آرامش مدینه و منطقه بودند. مصطفی (ص) پیمان خود را در باب صلح و امنیت بر اموال و جانها و عقایدشان به آنان اعطا فرمود. و این پیمان در نامه حضرت به اهل مدینه پس از هجرتش ثبت و ضبط شد.

از مطالبی كه در آن عهدنامه آمده بود این است: «به نام خداوند بخشنده مهربان. این بیانیه ای است از جانب محمد، پیامبر خدا (ص) در میان مؤمنان و مسلمانان قریش و مدینه - مهاجران و انصار - و كسانی كه از آنان پیروی كردند، و به آنان ملحق شدند، و دوش به دوش آنان به جهاد برخاستند. مواد این بیانیه عبارت است از:

1- تمام این جمعیت و اجتماع یك امت می باشند.

2- هیچ مؤمنی با برده مؤمنی غیر خود پیمان و عهد برادری نمی بندد. و مؤمنان در مقابل كسانی كه راه تجاوز در پیش گیرند، و یا بخواهند خوی ظلم و ستم یا گناهكاری و تجاوز یا فساد در میان مؤمنان ترویج و تقویت كنند خواهند ایستاد. مؤمنان با اتحاد و همبستگی به مخالفت با او برخواهند خاست؛ اگر چه آن متجاوز فرزند یكی از مؤمنان باشد. و هیچ مؤمنی به خود اجازه نمی دهد كه در زمینه فرد كافری مؤمن دیگر را بكشد، و كافری را بر ضد مؤمنی یاری دهد.

3- عهد وپیمان خدا یكی است. كوچكترین فرد مؤمن می تواند به هر كسی پناهندگی دهد. و این مؤمنانند كه حق ولایت بر یكدیگر را دارند، نه مردم دیگر.



[ صفحه 186]



4- از یهودیان، كسانی كه از ما پیروی كنند حق دارند كه از یاری ما و رهبری ما استفاده كنند؛ بی آنكه به آنان ظلمی شود یا گروههایی با همدستی یكدیگر بر ضد آنان اقدامی نمایند. و البته كه صلح و آشتی مؤمنان بر اساس مساوات و عدالت است، و هیچ مؤمنی از جانب مؤمن دیگر، در جنگ در راه خدا صلح نمی كند مگر آنكه بر اساس مساوات و عدالت در میان آنان باشد.

5- مؤمنان پرهیزكار بر نیكوترین و پایدارترین هدایتند. و هیچ مشركی - از اهل مدینه و اطراف آن - به هیچ وجه حق ندارند نه مالی و نه جانی از آن كفار قریش را در حفظ و حمایت خود قرار دهد، و حق ندارد كه در برابر مؤمنی مانع ایجاد كند. و هر كس كه مؤمنی را بدون علت و دلیلی روشن بكشد باید قصاص شود. مگر آنكه ولی مقتول را راضی كند، و در این امر همه مؤمنان باید كمك كنند و لازم است كه علیه قاتل بپا خیزند.

6- بر هیچ مؤمنی كه مطالب این بیانیه را پذیرفته است، و به خدا و عالم آخرت ایمان آورده است روا نیست كه بدعت گذار یا فتنه جویی را یاری كند، و یا به او پناه دهد. و اگر او را یاری كند و یا پناه دهد بداند كه لعنت و خشم خدا در روز قیامت دامنگیر او خواهد بود، در حالی كه نه جبرانی از او پذیرفته خواهد شد و نه كسی را به جای او كیفر نمایند. و بدانید كه هر زمان در هر موضوعی اختلاف نمودید باید آن را به خدای عزوجل و به رسولش محمد مصطفی (ص) ارجاع دهید.

7- در آن هنگام كه مؤمنان به جنگ مشغولند، یهود باید در هزینه ها با مؤمنان همگامی نمایند. یهود بنی عوف باید یك گروه همگان و همراه با مؤمنان باشند یهود دین و آئین خود را داشته باشند، و مسلمانان هم دین و آئین خود را - چه بردگانشان وچه خودشان - مگر كسی كه ظلمی كند ویا گناه بزرگی را مرتكب شود كه چنین فردی تنها خود وخانواده اش را به فتنه وهلاكت دچار می سازد.

«جفنة [1] كه خاندانی از قبیله بنی ثعلبه اند مانند همین قبیله می باشند. و حق و امتیازی كه بنی شطیبه دارند همان است كه یهود بنی عوف دارا می باشند. احسان و كار نیك غیر از گناه و فساد است. و بردگان قبیله ثعلبه مانند خود آنان می باشند. دوست یهود مانند خود یهود است.



[ صفحه 187]



8- نفقه و هزینه های یهود بر عهده خودشان است و نفقه و هزینه های مسلمانان نیز بر عهده خودشان می باشد. و در میانشان این پیمان خواهد بود كه بر ضد كسانی كه با این بیانیه مبارزه و محاربه كنند یار و مددكار یكدیگر باشند. و در میانشان نصیحت و خیرخواهی و نیكی رونق داشته باشد، و از گناه دوری كنند. هیچ فردی نسبت به هم پیمانش گناهی مرتكب نشود، و بداند كه باید مظلوم را یاری كند. و در آن زمان كه مؤمنان به جنگ مشغولند، یهود باید با آنان باشند و از مالشان خرج كنند. داخل مدینه برای اهل این بیانیه و پیمان حرم ومأمن است. و همسایه ما مانند خود ماست به شرط آنكه آسیبی به ما نرساند، و مرتكب خلافی نشود. و همسر هیچ مردی بدون اجازه اهلش پناه داده نمی شود.

9- هر جریان تازه و یا هر نزاعی كه بیم فتنه و فسادی در آن می رود باید آن را به خدای عزوجل و محمد (ص) رسول خدا ارجاع داد. خدای تعالی به بهترین وجه حامی و نگهبان همه مطالبی است كه در این بیانه آمده است.

10- از كفار قریش و كسانی كه آنان را یاری می كنند حمایت نمی شود و نباید آنان را پناه داد.

11- در میان مؤمنان بر ضد كسی كه بخواهد مدینه را غافلگیر كند و شبیخون زند روح كمك و یاری حكمفرما خواهد شد. و اگر از طرف مهاجمان و مؤمنان دعوت به صلح شود صلح خواهند كرد، و با نهایت خوشرفتاری با آنان معاشرت خواهند نمود؛ مادامی كه آنان به صلح و مسالمت و خوشرفتاری عمل كنند. و اگر مؤمنان خودشان دعوت به صلح كردند وظیفه مؤمنان است كه به صلح و مسالمت و پیمانشان پایبند باشند مگر در مورد كسی كه در دین با آنان به جنگ برخیزد، كه در آن حال بر هر مردم و ملتی وظیفه است كه در برابر محارب و جنگ افروز بایستند، و مقابله نمایند.

12- بهره یهود قبیله «اوس» - برده هایشان و خودشان - همانند بهره ای است كه اهل این بیانیه و پیمان نامه دارند، با مسالمت و نیكوكاری خالص از جانب اهل این بیانیه.

13- در كارها مسالمت و نیك رفتاری باید باشد نه خطا و خلافكاری. و هر كس كه راه گناه وتباهكاری را در پیش گیرد به زیان خویش كار كرده است. وخدای تعالی بهترین شاهد صادق و نیكوترین نگهبان بر این بیانیه و پیمان نامه است. این بیانیه در برابر



[ صفحه 188]



هیچ ظالم و تباهكاری تغییر نمی كند. هر كس كه از مدینه خارج شود در امان است.و نیز هر كس كه در مدینه بماند در امنیت كامل است، مگر كسی كه راه ستم و فسادكاری را در پیش گیرد. و خدای مهربان با كسی است كه كار نیك كند، و از گناه و بزهكاری پرهیز نماید. و محمد (ص) رسول از جانب خدای مهربان است.

این بیانیه یك سند معتبر تاریخی است كه گواه است بر اینكه پیامبر اسلام (ص) تا چه حد به آنچه یهود خواسته بود، یعنی مصالحه و امنیت و پیمان و همكاری دوستانه، پاسخ مثبت داد. و نیز گواه است بر اینكه اسلام تا چه اندازه به آزادی آنان در عقیده احترام گذاشت، و اعلام كرد كه: یهود می توانند دین و عقیده خودشان را داشته باشند و مسلمانان هم بر دین خود. برای مال و جان بندگان و دوستانشان امنیت قائل شد؛ البته به شرط آنكه راه تباهكاری و خلاف و ظلم و ستم در پیش نگیرند، و به این پیمان خیانت نورزند، و بر ضد مردم مدینه كه از مهاجران و انصارند با دشمنانی همدستی و همكاری نكنند. به مقداری كه این بیانیه به ابعاد مختلف جبهه یهود نظارت داشته باشد، و در مدتی كه آنان در مدینه آمد و رفت می كنند.

مع ذلك، این بیانیه تنها همان گروهكهای جنگ افروز و مهاجم در میان قبایل عرب در مدینه، و معدودی از موالی و بردگانشان را ذكر نموده است؛ بی آنكه برخورد و تعرضی به مستعمرات یهودیان در خیبر و بنی نضیر و بنی قریظه و تیماء و فدك و وادی القری داشته باشد. حتی قبایل خاص یهود را هم كه در مركز مدینه بودند مثل قبیله «بنی قینقاع» در این بیانیه ذكر نكرده است...


[1] قبيله اي از يمن.